(دل تندیس توکشته)
(دل تندیس توکشته)
چندیست که دل ، تندیس توکشته
آشفت و سرکشته ی ، آماج توکشته
بااین همه زاری ، به درگه عشق
آخر چنین زارو پریش ، تو کشته
از قبله درآمدی ونمازعشق خواندی
آمد ندا درغدیرو ، دل ما مرید توکشته
ازقافله دورم و، لیکن نکردیم قفلت
دل آماج نمازو قبله ی حاجات توکشته
درمروه من صفا وزمزم ، توهستی
آخر به چه روی دلها ، سراب توکشته؟
با ذگرحق باوری ، لبخند زنم به جمالت
این حسن تودرمن شراب ، غزلهای توکشته
قربان شوم در ره قربانگه ، غدیر وقربان
عید در عید است و(غلام) تندیس ، ولایت توکشته
غ..ر..آ
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 94/7/3 ] [ 10:57 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]